اعترافات موشکور بهشت زهرای تهران
تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۷۱۳۵۶
تنها ۲۹ سال سن دارد، اما وقتی شروع به صحبت میکند گویی پیرمردی ۸۰ ساله است که دردها و رنجهای زندگی کمر او را خم کرده است. تخصص جوشکاری دارد، اما بعد از اعتیاد به مواد مخدر و گذراندن دوران پادشاهی مصرف، به چنان فلاکتی میافتد که گویی توان کار کردن در او وجود ندارد.
دوران افول شروع شده و هر روز وضعیتش از روز قبل آن بدتر میشود تا اینکه حتی در خرید هروئین خود نیز میماند پس از هر دقیقهای که سپری میشود، عرق سرد روی پیشانیاش بیشتر، درد استخوانهایش غیر قابل تحملتر و اعصابش بهم ریختهتر میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس با آن حال خراب با در دست داشتن یک پیچگوشتی، از خانهاش در باقرآباد، پیاده راه افتاده و به بهشت زهرا میرسد. سپس عزم خود را جزم کرده و اولین سرقتاش را که پرایدی مدل پایین است، انجام میدهد. اصلاً پراید را انتخاب میکند چرا که این ارابه مرگ که طبق آمارها، ۶۰ درصد بیشتر از سایر ماشینها، تصادف منجر به مرگ دارد در صورت حرفهای بودن کمتر از ۳۰ ثانیه و در صورت نابلدی در ۲ دقیقه به سرقت میرود.
روز اول سپری میشود و نشئه از پولی که با سرقت بهدست آورده شروع به فکر کردن برای آینده این کار میکند. وی در گفتگو با «ایران» میگوید: «شروع به دزدیدن پرایدها در بهشت زهرا و شهرری کردم و، چون معمولاً افراد مدارک خود را در ماشین نگه میدارند، شماره تماس آنها را پیدا میکردم و با این عنوان که ماشین شما را کنار خیابان پیدا کردهام، درخواست دریافت مژدگانی میکردم که هر کدام آنها مبالغ ۲، ۳، ۵ و ۱۰ میلیون تومان برای من میآوردند.»
سرهنگ وحید ذاکری، رئیس پایگاه ۱۰ پلیس آگاهی تهران درباره این فرد بیان میکند: بعد از سرقت تعدادی پراید در بهشت زهرا، پلیس آگاهی پرونده را در اختیار گرفته و با اقدامات اطلاعاتی این فرد را دستگیر کردند.
او ادامه میدهد: این دزد تاکنون به دزدیدن ۳۰ پراید در بهشتزهرا و ۱۰ پراید در شهرری اعتراف کرده است که از این ۴۰ مورد، ۱۰ نفر تاکنون به او مژدگانی نیز دادهاند.
این دزد در پاسخ به این سؤال که چرا به چنین روزی افتادهای پاسخ میدهد: بیپناهی، بیکسی، بدبختی، پدر معتاد، دوست ناباب و. همه اینها مرا به این روز انداختند. من در زندگی محبتی ندیدم، من در زندگی عشقی ندیدم، من در زندگی اصلاً زندگی نکردم و همین مسأله نیز باعث شد تا به مواد مخدر دچار شوم. حالا هم پشیمانم و بعد از آزادی دوباره به همان کار جوشکاری برمیگردم.
گفتنی است طبق تحقیقات صورت گرفته علمی، اعتیاد و سرقت ماشین، ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند و حتی این مسأله را نیز آمارهای پلیس در خصوص سرقت خودرو و لوازم آن تأیید میکند.
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: پلیس بهشت زهرا س بهشت زهرا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۷۱۳۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شوفرهایی که خواننده شدند + فیلم
همشهری آنلاین - بهاره خسروی : قصه ها و ترانه های و ماشیننوشته های تهران قدیم خط به خطش برای اهالی تهرانی که در گرد و غبار روزگار مویی سپید کردهاند پر از خاطرههای فراموش نشدنی است.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
«محمود منیعی» تهرانپژوه، درباره این موضوع توضیح میدهد: «با عجین شدن خودرو در زندگی روزمره مردم و جمع شدن بساط درشکهچیها اغلب رانندهها برای جلب مشتری بیشتر و بازارگرمی سعی میکردند از ترفندهای مختلفی استفاده کنند. قدیمها خودروها فاقد پخشصوت یا رادیو بودند. به همین دلیل، اغلب رانندهها سعی میکردند با خوشوبش و نقل روایتهای جالب به نحوی با مسافران ارتباط بگیرند تا اینکه به مرور زمان رانندهها یا شوفرهای خوشصدا شروع کردند به آوازخوانی در طول مسیر که در ماشین دودی هم انجام میشد.»
بنا بر این، خواندن تصنیفهایی کوچهبازاری مانند ترانه معروف ماشین مشدی ممدلی نه بوق نه صندلی و از قند و شکر ساختهام جوجه خروس، آقایان یکی یه دونه خروس و... در هنگام سفر رواج پیدا کرد.
اما قصه ماشیننوشت ماجرای جالبتری دارد. مطالبی که اغلب برگرفته از دلمشغولیهای روزمره صاحب خودرو بود. درباره فرهنگ ماشیننوشتها «سیدجمال هادیان طباییزواره» کتابی با عنوان «اتولنامه» نوشته است که در آن به موضوع همین ماشیننوشتها و معروفترین و پر مخاطبترین آنها در میان رانندهها پرداخته شده است.
منیعی در این باره میگوید: «زیبایی بصری خودروها و اینکه پیام و اثری تلنگرآمیز برای ذهن مخاطب داشته باشد برای رانندههای تهران قدیم بسیار مهم بود و به همین دلیل سعی میکردند وسیله نقیلهشان را با بهترین شکل و نوشتهها تزیین کنند و به نحوی تو چشم شهر باشد؛ از جمله: عمرا اگر لنکهام را پیدا کنی / خدایا هیچ جوانی را نامراد نکن/ مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید / سلام جیگر طلا / ناظم نظم جهانی کی میآیی / خدا کند که بیایی و..»
کد خبر 848729 برچسبها هویت شهری تهران اتومبیلرانی